اين زن مادر من و اين كودك خواهر من است و اكنون خواهر من در بهشت آرميده. مادر گريه نكن. كودك تو در آغوش خدا و طاقت ديدن گريه هايت را ندارد...
یکشنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۲
پستهای قبل
- هواي رهايي پر است از اكسيژن اعجاز و ريه هايش لبري...
- زخم كهنه قصه ديروز و امروز و فردا هاست. زخم كهنه ...
- خدايم را به اتاقم مي آورم. مي خواهم از ساحل آرام ...
- غمهايم را با دستهاي خسته ام جمع كردم و در كوله با...
- و آن هنگام كه در بي رحمي زمان به خواب شيرين مرگ ر...
- و باز امروز تنها پيكره خويش را به زندگي كشانده ام...
- و باز امشب من غربت نشين كوچه هاي خالي از سكنه دلم...
- و اينك خسته تر از هميشه براه افتاده ام، با كوله با...
- عشق جاري از نگاهش را در سبد باورم گذاشتم و در كلب...
- سالها حرف ميزني، فرياد مي كشي، دنبال يك چيزي ميگر...
اشتراک در
پستها [Atom]
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی