من مرگ مي خواهم كسي مي فهمد؟
شنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۳
پستهای قبل
- دستهايي را كه در باغچه خدا كاشته بودم، سبز شده ان...
- غمي است در پايه هاي تنم. مي فشارد آب ديدگانم را و...
- در انتهاي كوير دل نشسته ام. چشم از اين جسم خاكي ب...
- چند ساعتي بيشتر به آغاز سال جديد نمانده است. تحويل...
- يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر اليل و النهار ...
- ... باز همان سردي لحظه ها، تشنگي واژه ها، خرابي ا...
- بوي ياس و خداي احساس و ضريح عباس و كرببلا بوي لاله...
- مسافر خدا تقديم به او كه مرا معجزه خويش مي خواند....
- بغض، خونم را مي مكد. غم، شريانهاي بدنم را خنجر مي...
- به او كه دار خويش را بر دوش دارد و هم بمناسبت بر د...
اشتراک در
پستها [Atom]
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی