چهارشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۸۱

اسير بي وقتي زمان





نبض قلم در دست من و روح كاغذ در تسخير ذهن من است . اما من را راهي به درون تاريكخانه افكارم نيست. مي گويند نويسندگي كار آدمهاي صادق است و شغل آدمهاي عاشق. اما من نه صادقم نه عاشق. آنچه را كه مي نويسم مويه هاي تنهايي من در قفس طلايي روزمرگي هايي است كه شوق هر خواندني را مي گيرد. نغمه هاي شاعرانه يك غريبه در كوچه پس كوچه هاي غربتي كه پشت هر پر چينش ترديد مي نوازند. من تار تنهايي در دست آواره غريب دشت بي رنگي ام . اما تار سوم از سه تار بي كسي ام پاره است و عشق درون پشته همراهم مرده . من فقط درويش دلسوخته اين راهم.جاده بي انتهاست و دل در تپش مستانه بي كسي مي سوزد. آوار خشم روي چشمهايم سنگيني مي كند و ملاحت مژگانم را اسير چينهاي خشك دور پلكهايم كرده است . من اسير روزمرگي دنيايي ام كه عشق را ملعبه دست كودكان كوچه ها مي بيند. اسير آدمهايي مثل خود كه همه شان راه رفتن را گم كرده اند و راه بازگشت را نيز. آدمهايي كه بي هدف مي روند. بي لحظه اي تفكر به اينكه پايان اين جاده كجاست. آنها فقط مي روند و مرا هم با جاذبه هاي رنگي شان به دنبال خويش ديوانه وار مي كشند. من خودم اسير خويشتنم و خويشتنم اسير خويشتن خويش. من به وسعت همه جاده هاي بي پايان معلقم بين ابتدا و انتها. من چنگال بي رحم زمان را بر تارك تنهاييم احساس مي كنم كه جسمم را ديوانه وار به انتهايي مي برد كه روحم از رفتن به آنجا ابا مي كند. من مي بينم ارابه مرگ لحظه ها را كه با بي رحمي روي كشته ثانيه هاي عمرم پيش مي رود و قهقهه اي مستانه را بر قلب بي تپش از شدت درد من تحميل مي كند و من هنوز در جاده ميان رفتن و نرفتن معطلم. لحظه ها از دست مي روند و من ايستادن را تماشا مي كنم و سكون به من نفرتي از جنس حركت مي بخشد اما خيال، انرژي رفتن را از من در پس پرده هاي خيالبافي مي گيرد. من همه چيز را هميشه همه جا در باور مستانه اين خيالبافيها باخته ام. من در قمار زندگي ام همه چيز را كه باختم از ثانيه ها مايه گذاشتم. من همه ثانيه هاي عمرم را كم كم دارم در اين قمار ناجوانمردانه مي بازم و كسي را هم ياراي كمك به من معتاد نيست. من در منجلاب وقت كشي روي لحظه لحظه عمرم شرط بستم و بعد از اينكه شراب نخوت را در جام طلايي رنگزدگي ها نوشيدم همه فرصتها را از دست دادم. من اسير بي وقتي زمان، دارم بين ماندن و رفتن با خودم مي جنگم بي آنكه بدانم فرصتي براي ماندن نيست.