جمعه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۱


من هم مثل شما اومدم كه تولد مسافر جزيره رو بهش تبريك بگم. اينجور كه خودش ميگه، هيچ وقت اون لحظه رو فراموش نميكنه وقتي كه از غدير نوشت و شد مسافر جزيره...

پنجشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۱


تقديم به غدير
غدير چه واژه بزرگي است براي در دل ماندن و چه واژه ثقيلي است براي احساس شدن.غدير چه واژه عجيبي است براي معنا كردن و چه واژه غريبي است براي معنا شدن.غدير چيزي است فراتر از يك واژه، بالاتر از يك روز و وسيعتر از يك مكان. ولي غدير واژه آشنايي است براي علي. غدير به معناي تمام غربت علي است. به وسعت تمام مظلوميتش و به پهناي تمام سالهاي سكوتش. غدير عيد است براي من، براي تو و شايد براي ابوذر و عمار. اما براي علي هرگز. نمي دانم در اين روز آيا علي مي داند كه دستهايي كه اكنون براي بيعت با او در دستهايش قرار مي گيرند روزي هم از زير رداي خيانت بر خواهند خواست.آيا علي مي داند چشمهايي كه امروز ولايت علي را بر جهاز شتران مي بينند روزي سقيفه را تجربه خواهند كرد. آيا علي مي داند اين دهانهايي كه امروز به شادباش او متبرك است روزي نداي خيانت را در صفين سر خواهند داد. مي دانم كه علي مي داند اما نمي تواند بگويد. نمي تواند بگويد ايناني كه امروز دست ولي را در دست نبي مي بينند، روزي ديگر چشمهايشان را به روي همين ولي خواهند بست و ولايت را خانه نشين خواهند كرد.علي مي داند همانهايي كه امروز براي امامتش كل مي كشند روزگاري نه چندان دور قصه غدير را از سر مشق قصه هاي شبانه براي فرزندانشان پاك خواهند كرد. غدير فقط براي آنها در حد يك قصه و شايد يك افسانه غبار گرفته خواهد ماند و در گوشه تاريك خانه ذهن آنها گرد فراموشي خواهد گرفت .غدير اگرچه طلوع خورشيدي است در آسمان شب زدگان روزگار، اما به دنبالش غروب زود هنگام مردانگي را دارد. غدير حديث پايان ناپذير عاشقي است براي مرداني كه خيانت را با تمام تار و پود وجودشان درك خواهند كرد. غدير براي علي مظلوميت است و براي شيعه غربت. آري غدير عيد است و شيعه به شادباش اين روز جشن مي گيرد، اما همين شيعه مي داند كه دمل چركين حسادت در اين غدير روزي در كربلا سر باز خواهد كرد. تازيانه وقاحت در غدير روزي بازوي فاطمه را نوازش خواهد داد و شربت شادي در اين روز زهر هلاهلي خواهد شد و به كام حسن فرو خواهد رفت. شيعه مي داند غدير تمام غربت علي است در يك روز. غدير براي ما عيد است، نه براي كساني كه آنچه گوشهايشان مي شنود با آنچه چشمهايشان مي شنود و آنچه زبانشان مي گويد با آنچه بر دلشان نقش مي بندد فرق دارد. غدير عيد است براي شيعه.حجت امامت است براي علي. ولي زادگاه خيانت مرداني است كه در سقيفه سخيفانه به علي پشت كردند و مردانگي را در نطفه كشتند و ناجوانمردي آفريدند.