شنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۲

به او كه دار خويش را بر دوش دارد و هم بمناسبت بر دوش كشيدن جنازه ام...
ديگر كسي مرا صدا نزند، من نعش خويش به گورستان مي برم. تا گورستان ديگر راهي نمانده است. آن هنگام كه نعش خويش به گورستان مي بردم، هيچ پرستويي كه هيچ جغدي حتي به پيشوازم نيامد. گورستان امروز چه سرد بود و تاريك. راستي هيچ نيلوفري مرا در تشييع جنازه ام همراهي نكرد؟