سه‌شنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۶

چهره ات مقدس است
نامت مقدس است
عشق من
لبخندت مقدس است
كه باعث مي شود روحم بخواهد به پرواز درآيد
عشق من
همه ي شبها و همه ي اوقات از من مراقبت مي كردي
ولي من هرگز آن را نفهميدم
و حالا خيلي دير شده
مرا ببخش
حالا تنها هستم با شرمساري بسيار
بخاطر سالهايي كه باعث رنج تو شدم
اي كاش مي توانستم يكبار ديگر در آغوشت آرام گيرم
مادر، بدون تو هيچم
تو خورشيد بودي كه روز مرا روشن مي كردي
حالا چه كسي مي خواهد اشكهايم را پاك كند
اي كاش آنچه را كه حالا مي دانم قبلا هم مي دانستم
مادر، بدون تو هيچم
-----------------------