اگر دست دلتو گرفتي و نشونديش تو سرزمين احياء و اشكتو ارزوني اين سرزمين كردي. اگه با شمع دل، براي دقايقي دلتنگيهاتو ريختي روي خاك تشنه كوير آرامش، اگه با دست خواهش، تنها شدن با او رو تمنا كردي، اگه چشم دل رو روانه ديدن كردي ، نه چشم سر رو، اگه با سنگ افتادگي شيشه غرور هميشگي رو شكستي، اگر به ذهن خويش پر شدن از ياد يار رو آموختي، اينجا است كه بايد گفت التماس دعا.
اگه ازش خواستي كه بشه همه چيزت ، اگه قول نوازش شدن از طرف او رو به خودت دادي، اگه ازش خواستي كه بشه كور سوي اميدت تو جاده انتظار، اگر شد نيازت، اگر شد نمازت، اگه ازش بخواهي كه بشه عاشقت، اگه شدي معشوقش، اگه لياقت پيدا كردي كه بشه دعاگوت، اگه ازش خواستي كه بشه برات يه دريا انتظار، اينجاست كه بايد گفت التماس دعا.
اگه بلد سرزمين دلت شد، او
اگه همه زيباييهات شد، او
اگه همه اميدت شد ، او
اگه يقين ترديدهات شد ، او
اگه ساحل آروم براي طوفان غمهات شد ، او
اگه زورق نجات براي دلواپسي دل طوفانزده ات شد ، او
اگه نوازنده همون گيتار دلواپسي كه هميشه منتظرش بودي شد، او
اينجاست كه بايد گفت التماس دعا