جمعه، آذر ۱۴، ۱۳۸۲


زخم كهنه قصه ديروز و امروز و فردا هاست. زخم كهنه آهنگ خاموشيهاست. زخم كهنه، فراموشي ديروزهاست. زخم كهنه زخمه بي صدايي چنگ است و رقص فرياد در باد. زخم كهنه قصه ترسها و دلهره هاست. قصه صدا ها و بي صداييها. قصه ماندن و نماندن، رفتن و نرفتن، خواستن و نخواستن. قصه غصه هاي سالها در انتظار نشستن، دلتنگي و گريه. زخم كهنه حكايت رهايي و اسيري است. روايت جاده و مسافر شدن. زخم كهنه سيلي روزگار بر چهره زيبايي است. زخم كهنه حديث خدا، من و اوست. زخم كهنه شعر رسيدن به خدا، معجزه و پرشدن تنهاييهاي ماست. زخم كهنه روايت جاري شدن آب است، بر گونه زخمي نيلوفر. زخم كهنه داستان رسيدن و عاشق شدن است. غزل خداحافظي از ديروزهاي سرد و آشتي با امروزها و فرداهاي سبز است. ترازدي بر باد دادن هستي و قصيده بدست آوردن همه چيز است. زخم كهنه حكايت قاصدك شكسته بال سالها قفس ديده است. زخم كهنه، عصاره شبهاي پوچي است. زخم كهنه روايت ويرانگي روح و آوارگي جسم يك نيلوفر است. زخم كهنه، قصه باور كردن بغض ها و شبهاست. زخم كهنه داستان غرور نداشته و مردگي شجاعت است. زخم كهنه، روايت تشيع شهامت، بزرگي، نجابت و حياست. زخم كهنه روضه معصوميت از دست رفته است. زخم كهنه موسيقي جدايي و خداحافظي است براي سپرده شدن به خدا.
زخم كهنه يعني گريه، به شوق خنديدن
زخم كهنه يعني نامه نوشتن به خدا به اميد تولدي تازه
زخم كهنه يعني دربه دري نور
زخم كهنه يعني اسيري رهايي
زخم كهنه يعني سوختن بال پرواز يك پرنده
زخم كهنه يعني شب بودن يك سحر
زخم كهنه يعني خماري يك روح
زخم كهنه يعني بي نوري چشمها
زخم كهنه يعني خسته جاده ها
زخم كهنه يعني عاشق هجرت
زخم كهنه يعني آواره يك لانه و يك آشيانه
زخم كهنه يعني صبور به سرنوشت
زخم كهنه يعني شعله شدن براي فانوس فردا
زخم كهنه يعني او، همان پرستوي به دنبال آزادي
زخم كهنه يعني او، همان نيلوفر در حسرت جوانه زدن
زخم كهنه يعني او، همان قاصدك جا مانده از كوچ
زخم كهنه يعني او، همان عاشق نور
زخم كهنه يعني او، همان مسافر خدا
زخم كهنه يعني او، همان مهاجر غم
زخم كهنه يعني او، يعني خسته از كهنگي
زخم كهنه يعني او، همان ديوانه ديروز ولي مجنون امروز
زخم كهنه يعني او، همان پرنده تنها ولي همراه امروز
زخم كهنه يعني او، يعني همان غارت شده نامرديها
زخم كهنه يعني او، يعني تشنه نوازش
زخم كهنه يعني او، يعني همان زخمي خسته بال
زخم كهنه يعني او، يعني:
همان پايان ديروز ولي آغاز امروز،
همان خواب ديروز و لي بيدار امروز،
همان تنهاي ديروز ولي همراه امروز،
همان مايوس ديروز ولي اميد امروز،
همان قول بشكسته ديروز ولي وفاي امروز.
زخم كهنه يعني بايدها و نبايد هاي امروز براي معجزه فردا.
زخم كهنه يعني تولدي دوباره،
تولدت مبارك